ترمهترمه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

ترمه نابم

نی نی کوشولو....

   ترمه قشنگم....دخترکوچولوی من.... از 4ماهگیت وقتی شبها خواب به چشمای نازت نمیومد و بی تابی میکردی برات کتاب میخوندم.یه کتاب پارچه ای که اولین چیزی بود که بعد از اینکه من و بابا مجتبی فهمیدیم میخوای به دنیای تنهایی مون پا بگذاری رفتیم و با کلی شوق و ذوق برات خریدیم.هیچوقت برق نگاهت از یادم نمی ره وقتی کتابتو می آوردم.با خوشحالی دست و پا میزدی و منم زیر نور چراغ خواب اتاق برات میخوندمش و شکلاشو نشونت میدادم و این آغازی بود برای علاقه فراوانت به کتاب که از این بابت خیلی خوشحالم و خدای مهربونو شکر میکنم....     شش ماهه که بودی از عکس بچه های مجله شهرزاد ذوق میکردی و پر از شادی میشدی.عمه ماه مهربو...
24 شهريور 1392

تعطیلات اجباری من و دخترم...

نارنین دخترم.ترمه مهربانم....     10 تیر ماه بود که به دنبال ورود یه مهمون ناخوانده به خونمون مجبور به یه کوچ اجباری شدیم  که این کوچ حدود 2 ماه طول کشید... بابا مجتبی به دلیل مشغله کاری نتونست ما رو همراهی کنه و این بار هم  عمو مهدی زحمت همراهی  با ما رو کشید و همسفرمون شد. کل ماه رمضان رو پیش مامان جونات بودیم.تو این مدت خیلی به شلوغی عادت کردی و هنوز بر نگشته نگرانم که چطور با تنهایی دوباره عادت میکنی...   تو این مدت زبونت خیلی باز شده و تو حرف زدن و تکرار صحیح کلمات خیلی پیشرفت داشتی. ترمه این چیه؟ پنته(پنکه).این چیه؟کوله(کولر)این مال کیه؟ت مه(ترمه) اسم پسر خاله...
23 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترمه نابم می باشد